گفتگوی تصویری با جانباز «ابراهیم سلطانی»
«ابراهیم سلطانی» میگوید: در میان داغترین روزهای جنگ تحمیلی، زمانی که دشمن با حمله خمپاره به خط دفاعی ما یورش برد، من به قیمت از دست دادن چشمهایم، نه تنها دلی پر از افتخار و عزت به دست آوردم، بلکه یاد همرزمانم را در قلبم حک کردم.
کد خبر: ۵۸۶۸۷۴ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
گفتگوی تصویری با جانباز 50 درصد «محمدصفر محمودی»
شب ترس و ناامیدی که در آن روحیه مقاومت به اوج خود رسید، روایت «محمد صفر محمودی» از عملیات کربلای ۵، تصویری واقعی از جانفشانی سربازان در برابر دشمن و تلاشهای بیوقفه برای نجات مجروحان ارائه میدهد.
کد خبر: ۵۸۶۸۴۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
خاطرات جانباز 70 درصد «رضا منصورنیا» از خدمت سربازی
«رضا منصور نیا» که در دوران خدمت سربازی در منطقه بانه به شدت مجروح شد، اکنون با جانبازی 70 درصد از تجربیات خود در مرزهای غربی کشور میگوید. او روایت میکند که چگونه شجاعت و ایمان به وطن، باعث شد تا در میانه خطری مرگبار، همچنان ایستادگی کند و جان خود را فدای امنیت ملت کند.
کد خبر: ۵۸۶۷۹۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۳۰
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«گودرز عزتی»
«گودرز عزتی» یکی از جانبازان دفاع مقدس، در گفتوگویی با اشاره به خاطرات جنگ، از روزی سخن گفت که در عملیات کربلای پنج بر اثر اصابت خمپاره، زندگیاش برای همیشه دگرگون شد. او که در دوران جنگ در بخش مخابرات حضور داشت، از رشادتها و فداکاریهای رزمندگان و همچنین لحظهای که با ترکشهای خمپاره مجروح شد، یاد کرد.
کد خبر: ۵۸۶۴۸۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۲۵
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی«محمد بنکداری»
«محمد بنکداری»می گوید: سه بار در طول خدمتم مجروح شدم. اما با توجه به روحیاتی که داشتم دوباره به منطقه بر می گشتم ولی بار آخر در تاریخ هشتم اردیبهشت 1366 بعد از عملیات کربلای ۶، عراقی ها حمله کردند و یک خمپاره ۶۰ داخل کانال خورد . من و یکی از همراهانم که آنجا بود مجروح شدیم، دوستم شهید شد و من به وسیله اورژانس منطقه به بیمارستان طالقانی منتقل شدم و آنجا به خاطر وضعیت و حال بدم به تهران منتقل شدم.
کد خبر: ۵۸۵۶۰۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده کرمانشاهی «محمد سلیمانی»
با لباس چوپانها آمده بودند تا رزمندگان ایرانی را به دام بیندازند. «محمد سلیمانی» از روزی روایت میکند که در میدان جنگ، میان مرگ و زندگی گرفتار شد و به اسارت دشمن درآمد.
کد خبر: ۵۸۵۵۷۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۴
خاطرات شفاهی جانبازان
«محمد حسین همتی» میگوید: «درد بیش از حدی را توی سَرم احساس کردم دست که روی سَرم گذاشتم خون به شدت از آرنجم داشت می ریخت. یک لحظه کل لباسهایم خونی شد. ترکش به همه جای بدنم برخورد کرده بود. بلند شدم که به سمت فرماندهی بروم. همین که پتوی در سنگر را کنار زدم گلوله به پای چپم خورد. خودم را به فرماندهی رساندم هیچکس آنجا نبود فقط یک سرباز بیسیم چی بود که داشت آمار زخمی ها و شهدا را اعلام می کرد
کد خبر: ۵۸۵۵۴۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳
گفتگوی تصویری با جانباز کرمانشاهی «محمدرضا مرادی»
«محمد رضا مرادی» میگوید: به صورتم دست زدم دیدم دارد خون می آید دوستانم هول شده بودند و پشت سر هم میگفتند: محمد شهید شد. راه و رفت و آمده بسته شده بود برف زیادی میآمد. همه دورم را گرفته بودند و میگفتند: شهید میشود و تا به بیمارستان نمی رسد من هم این را که شنیدم به هر زحمتی بود بلند شدم.
کد خبر: ۵۸۵۵۲۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۱/۱۳
روایتی شنیدنی از جانباز و آزاده کنگاوری «عبدالخالق عبدالملکی»
«عبدالخالق عبدالملکی»، جانباز جنگ تحمیلی، در گفتگو با ما از روزهای سخت دوران اسارت خود در دست نیروهای عراقی میگوید. او که در آغاز جنگ ایران و عراق در قصر شیرین به فعالیتهای مردمی مشغول بود، پس از مقاومت در برابر نیروهای عراقی به اسارت درآمد و 9 سال بعد، در تاریخ 29 مردادماه 1369 آزاد شد.
کد خبر: ۵۸۴۳۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۲۳
گفتگو با جانباز 70 درصد سرپل ذهابی«اردشیر خوش گفتار»
جانباز 70 درصد سرپل ذهابی می گوید:من متولد سال 1345، در دوران دفاع مقدس در جبههها به عنوان یک رزمنده حضور داشته ام و در اثر حملات هوایی دشمن جانباز شدم. با وجود جراحات سنگین، هرگز از خدمت به انقلاب اسلامی و کشورم دست برنداشتهام و اکنون با افتخار تمام، آمادهام جانم را در راه آرمانهای این انقلاب فدا کنم.
کد خبر: ۵۸۳۸۰۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۱۰/۱۶
گفتگوی تصویری با جانباز«کیومرث محمدی گرگوندی»
«کیومرث محمدی گرگوندی» میگوید: در جنگ تحمیلی خدمت به اسلام و وطن جزء وظایف ما بود. جبهه سراسر خاطرات است، نمونه آن با یک دستور امام و یاری خداوند و همراهی رزمندگان خیلی از مناطق حساس از جمله؛ خرمشهر، اسلام آباد غرب در عملیات مرصاد و .... آزاد میشد.
کد خبر: ۵۷۴۶۸۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
گفتگوی تصویری با آزاده و جانباز «حسن نیک رفتار»
«حسن نیک رفتار» میگوید: هیچ خبری از خانوادهام نداشتم صلیب سرخ آمد و اسامی ما را نوشتند و بعد از 9 ماه به خانوادههایمان نامه دادیم.
کد خبر: ۵۷۴۶۷۹ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۶
گفتگوی تصویری با جانباز و آزاده «نصور ملکی»
«نصور ملکی» میگوید: دوران اسارات سراسر درد و رنج بود و امیدوارم هیچ انسانی در روی کره زمین حتی یک روز هم طعم تلخ اسارت را نچشد. آزادی بهترین هدیه عمرم بوده است.
کد خبر: ۵۷۴۶۷۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۵
گفتگوی تصویری با آزاده جانباز «داراب احمدی»
«داراب احمدی» میگوید: روز اول ما را به الاعماره بردند یک هفته آنجا ماندیم و بعد به استخبارات عراق و بعد به رمادیه 6 انتقال دادند. بچههای خوبی به اسارت درآمده بودند از همه نظر همدیگر را پشتیبانی میکردیم و به لحاظ معنوی هیچ مشکلی نداشتیم. در نهایت تمام روزهای اسارت را با امید و توسل به ائمه میگذراندیم.
کد خبر: ۵۷۴۶۷۷ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۶/۰۵
گفتگوی تصویری با جانبازکرمانشاهی«امان اله غلامی چقا کبودی»
«اماناله غلامیچقاکبودی» میگوید: وارد گروه اطلاعات رمضان(برون مرزی) عراق شدیم. بعد از 6 ماه که برگشتم، بانه را بمباران کردند من داشتم به عیادت یکی از دوستانم می رفتم که مجروح شده بود، من هم مثل گردبادی به آسمان پرتاب شدم و به زمین خوردم و دچار موج گرفتگی شدم.
کد خبر: ۵۷۴۰۹۱ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۳۱
گفتگوی تصویری با جانباز «آرام احمدی»
«آرام احمدی» میگوید: مهرماه سال 1400 در جهاد سازندگی سپاه مشغول به کار در یک پادگان قدیمی در شهرستان سنقر بودم هر چند منطقه نظامی هم نبود، روی مین رفتم و از پای سمت راستم قطع عضو شدم.
کد خبر: ۵۷۲۹۲۶ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸
گفتگوی تصویری با آزاده جانباز «فرامرز شمشیری»
«فرامرز شمشیری» میگوید: اسارت از مرگ هم سختتر بود. خبری از خانواده نداشتیم ما را شکنجه میکردند و عنوان مفقودالاثر به ما داده بودند.
کد خبر: ۵۷۲۹۲۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۵/۰۸
گفتگوی تصویری با جانباز «احمد علی امامیان»
«احمد علی امامیان» میگوید: سال 1363 در حال ترخیص سربازان بودیم که عملیات پادگان ابوذر توسط منافقین لو رفت و نیروی هوایی ارتش بعث عراق به طور ناجوانمردانه در سه مرحله پادگان را مورد حمله قرار دادند. خیلی از نیروها جلوی چشمم پَرپَر شدند که هیچگاه آن لحظات را فراموش نمیکنم.
کد خبر: ۵۷۲۳۱۰ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۸
گفتگوی تصویری با جانباز آزاده «حمیدرضا پروانه»
«حمیدرضا پروانه» میگوید: در تاریخ 30 مردادماه وارد منطقه سومار شدیم، بعد از 48 ساعت نیروهای بعثی ما را محاصره کردند. زمانی که اسیر شدیم بند پوتینهایمان را باز کردند و دست و پاهایمان را با آن بستند. ما را در ارتفاعات 402 ما را پیاده کردند و از همان بالا من را به سمت پایین پرت کردند و من از سمت پای چپ مجروح شدم.
کد خبر: ۵۷۲۳۰۸ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۷
گفتگوی تصویری با آزاده جانباز «جهانگیر قبادی»
آزاده جانباز «جهانگیر قبادی»، میگوید: در اسارت بودن یک دقیقهاش هم زیاد است. اربعین سال 68 شب، حدود هزار نفری در قسمت ما جمع شدند تصمیم گرفتیم با هم عکسهای صدام را پایین بیاوریم.
کد خبر: ۵۷۱۹۵۲ تاریخ انتشار : ۱۴۰۳/۰۴/۲۲